دعای سی و یکم صحیفه سجادیه
نسخه خطی صحیفه سجادیه، به خط نسخ احمد نیریزی، کتابت در سال ۱۱۴۵ قمری | |
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
نامهای دیگر | دعای توبه |
موضوع | درخواست توبه، شرایط توبه راستین، بیان حالات توبهکننده و راههای رهایی از گناهان |
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
صادره از | امام سجاد(ع) |
راوی | متوکل بن هارون |
منابع شیعی | صحیفه سجادیه |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
دعای سی و یکم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد(ع) که در آن از خدا درخواست توبه واقعی شده است. امام سجاد(ع) در این دعا شرایط توبه راستین، حالات توبهکننده واقعی و راههای رهایی از گناهان را بیان میکند. بر اساس مضامین این دعا تحوّل درونی انسان، شرط توبه واقعی است و حُبّ الهی دژ بازدارنده از گناه است.
به بیان حضرت زینالعابدین، گناه در دنیا و آخرت گریبانگیر انسان است. همچنین جهنم بازتاب طبیعی گناهان خواهد بود؛ به همین دلیل باید همیشه از خدا توفیق توبه را درخواست کرد. درخواست شفاعت و رهایی از جهالت و گمراهی به وسیله محمد(ص) و آلمحمد(ع) از دیگر آموزههای این دعا است.
کتاب «عطر معرفت: گلواژگانی از گلستان معرفت توبه» اثر سید محمد ضیاءآبادی در شرح دعای سی و یکم به زبان فارسی نوشته شده است. همچنین این دعا در شرحهای صحیفه سجادیه به زبان فارسی و عربی شرح شده است.
نیایش |
آموزهها
موضوع اصلی دعای سی و یکم صحیفه سجادیه درخواست توبه از خدا است. دعای توبه از درخشانترین دعاهای صحیفه سجادیه توصیف شدهاست. امام سجاد(ع) در این دعا انواع گناهان، حالات توبهکننده و شرایط توبه واقعی بیان شدهاست. آموزههای این دعا به شرح ذیل است:
- خدا برتر از توصیفِ توصیفکنندگان است. (ناتوانی واصفان از توصیف خدا)
- جهنم بازتاب طبیعی گناهان است.
- خدا نهایت امید امیدواران است.
- خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند.
- خوف و خشیت بندگان در برابر خدا
- خداوند نهایت ترس عبادت کنندگان و غایت ترس پرهیزکاران
- هستی انسان در دست قدرت خداوند است.
- اعتراف به خطا و گناه به درگاه الهی
- تحوّل درونی انسان، شرط توبه واقعی است.
- گناه در دنیا و آخرت گریبانگیر انسان است.
- برطرف شدن کوردلی مقدمه توبه است. (لذت گناه، مانع توبه میشود.)
- امید به بخشش خدا، عامل توبه است.
- جهل به قدرت خداوند وانکار فضل و احسان او نتیجه تسلط شیطان بر انسان
- حالات توبهکننده واقعی: (خضوع و خشوع در برابر خدا، چشمان اشکبار، درخواست از روی اخلاص و پشیمانی بر عُمری از دست رفته)
- آمرزش گناهان کبیره به دست خداوند است.
- خدابه بندگان وعده استجابت دعا دادهاست.
- خدا در کیفر گناهان بندگان عجله نمیکند.
- راههای رهایی از گناهان (ثبات انسان در طاعت و عبادت، دوری از لغزشگاههای گناهان، پناه بردن به عیبپوشی خدا و شستوشوی قلب از کدورت گناه)
- محبت خدا نسبت به توبهکنندگان
- شرایط توبه راستین (توبه از ظاهر و باطن گناه، توبه از لغزشهای گذشته و حال، عهد با خدا بر بازنگشتن به گناه، تطهیر قلب از زنگارهای گناه و پشیمانی از گناه)
- توبه واقعی، روی آوردن به خدا با شرمساری و امید
- توبه واقعی، با اعتماد و طمع به فضل الهی
- توبه واقعی، با بریدن طمع از غیر خدا و نترسیدن از غیر خدا
- درخواست توفیق برای انجام کارهای محبوب خدا
- حُبّ الهی دژ استوارِ بازدارنده از گناه
- درخواست ثابت قدم بودن در نیت بندگی
- شرط بستن با خدا برای تکرار نکردن کارهایی که خداوند نمیپسندد
- ضمانت دادن برای انجام ندادن کارهایی که خداوند مذموم دانستهاست
- عهد بستن با خدا برای دوری کردن ازتمام گناهان
- دوام توبه فقط در پرتو عنایت و محافظت خداوند
- درخواست توبه ی پاک کننده گناهان گذشته و مصونیت بخش از گناه در آینده
- درخواست توبه ی مصونیت بخش از کیفر الهی
- درخواست توبه از هر چه بر خلاف اراده و محبت الهی است.
- درخواست برخورد عزتمندانه خداوند با تضرع و زاری بنده ذلیل
- اعتراف به پشیمانی و ترک گناه و استغفار برای اثبات توبه
- دعا برای جبران حقوق فراموششده مردم
- پناه بردن به خدا از بازگشت به گناه
- عذرخواهی از خدا به خاطر جهل
- توبه از اعمالی که انسان را از محبت الهی بیرون میکند.
- درخواست شفاعت با وجود شایسته نبودن دریافت آن
- درخواست شفاعت از طریق کَرَم و بزرگواری خدا
- نبودن حمایتکنندهای در برابر کیفر الهی
- گواهی آسمانها و زمین بر توبه
- جدال احسن به درگاه الهی برای اجابت دعا
- رهایی انسانها از جهالت و گمراهی به وسیله محمد و آلمحمد
شرحها
کتاب «عطر معرفت: گلواژگانی از گلستان معرفت توبه» اثر سید محمد ضیاءآبادی به زبا فارسی در شرح دعای سی و یکم صحیفه نوشته است. انتشارات مؤسسه بنیاد خیریه الزهرا(س) تهران این کتاب را در سال ۱۳۹۳ش منتشر کرده است.
این دعا در شرحهای صحیفه سجادیه مانند کتاب دیار عاشقان اثر حسین انصاریان، شهود و شناخت اثر محمدحسن ممدوحی کرمانشاهی و شرح و ترجمه صحیفه سجادیه اثر سید احمد فهری به زبان فارسی شرح شده است.
دعای سی و یکم صحیفه سجادیه همچنین در کتابهایی مانند ریاض السالکین اثر سید علیخان مدنی، فی ظلال الصحیفه السجادیه اثر محمدجواد مغنیه، ریاض العارفین تألیف محمد بن محمد دارابی و آفاق الروح نوشته سید محمدحسین فضلالله به زبان عربی شرح شده است. واژههای این دعا هم در شرحهای لغوی مانند تعلیقات علی الصحیفه السجادیه اثر فیض کاشانی و شرح الصحیفه السجادیه نوشته عزالدین جزائری توضیح داده شده است.
متن و ترجمه دعا
دعای سی و یکم صحیفه سجادیه
مـتـن | ترجمه |
---|---|
(۱) اللَّهُمَّ یا مَنْ لَا یصِفُهُ نَعْتُ الْوَاصِفِینَ (۲) وَ یا مَنْ لَا یجَاوِزُهُ رَجَاءُ الرَّاجِینَ (۳) وَ یا مَنْ لَا یضِیعُ لَدَیهِ أَجْرُ الْمُحْسِنِینَ (۴) وَ یا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی خَوْفِ الْعَابِدِینَ. (۵) وَ یا مَنْ هُوَ غَایةُ خَشْیةِ الْمُتَّقِینَ (۶) هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَیدِی الذُّنُوبِ، وَ قَادَتْهُ أَزِمَّةُ الْخَطَایا، وَ اسْتَحْوَذَ عَلَیهِ الشَّیطَانُ، فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطاً، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیتَ عَنْهُ تَغْرِیراً. (۷) کالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِک عَلَیهِ، أَوْ کالْمُنْکرِ فَضْلَ إِحْسَانِک إِلَیهِ حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی، وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحَائِبُ الْعَمَی، أَحْصَی مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ فَکرَ فِیمَا خَالَفَ بِهِ رَبَّهُ، فَرَأَی کبِیرَ عِصْیانِهِ کبِیراً وَ جَلِیلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِیلًا. (۸) فَأَقْبَلَ نَحْوَک مُؤَمِّلًا لَک مُسْتَحْییاً مِنْک، وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَیک ثِقَةً بِک، فَأَمَّک بِطَمَعِهِ یقِیناً، وَ قَصَدَک بِخَوْفِهِ إِخْلَاصاً، قَدْ خَلَا طَمَعُهُ مِنْ کلِّ مَطْمُوعٍ فِیهِ غَیرِک، وَ أَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ کلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِوَاک. (۹) فَمَثَلَ بَینَ یدَیک مُتَضَرِّعاً، وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ إِلَی الْأَرْضِ مُتَخَشِّعاً، وَ طَأْطَأَ رَأْسَهُ لِعِزَّتِک مُتَذَلِّلًا، وَ أَبَثَّک مِنْ سِرِّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً، وَ عَدَّدَ مِنْ ذُنُوبِهِ مَا أَنْتَ أَحْصَی لَهَا خُشُوعاً، وَ اسْتَغَاثَ بِک مِنْ عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلْمِک وَ قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکمِک: مِنْ ذُنُوبٍ أَدْبَرَتْ لَذَّاتُهَا فَذَهَبَتْ، وَ أَقَامَتْ تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَتْ. (۱۰) لَا ینْکرُ- یا إِلَهِی- عَدْلَک إِنْ عَاقَبْتَهُ، وَ لَا یسْتَعْظِمُ عَفْوَک إِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ، لِأَنَّک الرَّبُّ الْکرِیمُ الَّذِی لَا یتَعَاظَمُهُ غُفْرَانُ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ (۱۱) اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُک مُطِیعاً لِأَمْرِک فِیمَا أَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعَاءِ، مُتَنَجِّزاً وَعْدَک فِیمَا وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْإِجَابَةِ، إِذْ تَقُولُ: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ». (۱۲) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ الْقَنِی بِمَغْفِرَتِک کمَا لَقِیتُک بِإِقْرَارِی، وَ ارْفَعْنِی عَنْ مَصَارِعِ الذُّنُوبِ کمَا وَضَعْتُ لَک نَفْسِی، وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِک کمَا تَأَنَّیتَنِی عَنِ الِانْتِقَامِ مِنِّی. (۱۳) اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِک نِیتِی، وَ أَحْکمْ فِی عِبَادَتِک بَصِیرَتِی، وَ وَفِّقْنِی مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایا عَنِّی، وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِک وَ مِلَّةِ نَبِیک: مُحَمَّدٍ- علیهالسلام- إِذَا تَوَفَّیتَنِی. (۱۴) اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیک فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ کبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا، وَ بَوَاطِنِ سَیئَاتِی وَ ظَوَاهِرِهَا، وَ سَوَالِفِ زَلَّاتِی وَ حَوَادِثِهَا، تَوْبَةَ مَنْ لَا یحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیةٍ، وَ لَا یضْمِرُ أَنْ یعُودَ فِی خَطِیئَةٍ (۱۵) وَ قَدْ قُلْتَ- یا إِلَهِی- فِی مُحْکمِ کتَابِک: إِنَّک تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِک، وَ تَعْفُو عَنِ السَّیئَاتِ، وَ تُحِبُّ التَّوَّابِینَ، فَاقْبَلْ تَوْبَتِی کمَا وَعَدْتَ، وَ اعْفُ عَنْ سَیئَاتِی کمَا ضَمِنْتَ، وَ أَوْجِبْ لِی مَحَبَّتَک کمَا شَرَطْتَ (۱۶) وَ لَک- یا رَبِّ- شَرْطِی أَلَّا أَعُودَ فِی مَکرُوهِک، وَ ضَمَانِی أَنْ لَا أَرْجِعَ فِی مَذْمُومِک، وَ عَهْدِی أَنْ أَهْجُرَ جَمِیعَ مَعَاصِیک. (۱۷) اللَّهُمَّ إِنَّک أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِی مَا عَلِمْتَ، وَ اصْرِفْنِی بِقُدْرَتِک إِلَی مَا أَحْبَبْتَ. (۱۸) اللَّهُمَّ وَ عَلَی تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ، وَ کلُّهُنَّ بِعَینِک الَّتِی لَا تَنَامُ، وَ عِلْمِک الَّذِی لَا ینْسَی، فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا، وَ احْطُطْ عَنِّی وِزْرَهَا، وَ خَفِّفْ عَنِّی ثِقْلَهَا، وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أُقَارِفَ مِثْلَهَا. (۱۹) اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتَّوْبَةِ إِلَّا بِعِصْمَتِک، وَ لَا اسْتِمْسَاک بیعَنِ الْخَطَایا إِلَّا عَنْ قُوَّتِک، فَقَوِّنِی بِقُوَّةٍ کافِیةٍ، وَ تَوَلَّنِی بِعِصْمَةٍ مَانِعَةٍ. (۲۰) اللَّهُمَّ أَیمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیک وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیبِ عِنْدَک فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِک أَنْ أَکونَ کذَلِک، فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ تَوْبَةً لَا أَحْتَاجُ بَعْدَهَا إِلَی تَوْبَةٍ، تَوْبَةً مُوجِبَةً لِمَحْوِ مَا سَلَفَ، وَ السَّلَامَةِ فِیمَا بَقِی. (۲۱) اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیک مِنْ جَهْلِی، وَ أَسْتَوْهِبُک سُوءَ فِعْلِی، فَاضْمُمْنِی إِلَی کنَفِ رَحْمَتِک تَطَوُّلًا، وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِ عَافِیتِک تَفَضُّلًا. (۲۲) اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیک مِنْ کلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَک، أَوْ زَالَ عَنْ مَحَبَّتِک مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِی، وَ لَحَظَاتِ عَینِی، وَ حِکایاتِ لِسَانِی، تَوْبَةً تَسْلَمُ بِهَا کلُّ جَارِحَةٍ عَلَی حِیالِهَا مِنْ تَبِعَاتِک، وَ تَأْمَنُ مِمَا یخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِک. (۲۳) اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَینَ یدَیک، وَ وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیتِک، وَ اضْطِرَابَ أَرْکانِی مِنْ هَیبَتِک، فَقَدْ أَقَامَتْنِی- یا رَبِّ- ذُنُوبِی مَقَامَ الْخِزْی بِفِنَائِک، فَإِنْ سَکتُّ لَمْ ینْطِقْ عَنِّی أَحَدٌ، وَ إِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِأَهْلِ الشَّفَاعَةِ. (۲۴) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ شَفِّعْ فِی خَطَایای کرَمَک، وَ عُدْ عَلَی سَیئَاتِی بِعَفْوِک، وَ لَا تَجْزِنِی جَزَائِی مِنْ عُقُوبَتِک، وَ ابْسُطْ عَلَی طَوْلَک، وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِک، وَ افْعَلْ بیفِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ، أَوْ غَنِی تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ. (۲۵) اللَّهُمَّ لَا خَفِیرَ لِی مِنْک فَلْیخْفُرْنِی عِزُّک، وَ لَا شَفِیعَ لِی إِلَیک فَلْیشْفَعْ لِی فَضْلُک، وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایای فَلْیؤْمِنِّی عَفْوُک. (۲۶) فَمَا کلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی، وَ لَا نِسْیانٍ لِمَا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی، لَکنْ لِتَسْمَعَ سَمَاؤُک وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُک وَ مَنْ عَلَیهَا مَا أَظْهَرْتُ لَک مِنَ النَّدَمِ، وَ لَجَأْتُ إِلَیک فِیهِ مِنَ التَّوْبَةِ. (۲۷) فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِک یرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی، أَوْ تُدْرِکهُ الرِّقَّةُ عَلَی لِسُوءِ حَالِی فَینَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَةٍ هِی أَسْمَعُ لَدَیک مِنْ دُعَائِی، أَوْ شَفَاعَةٍ أَوْکدُ عِنْدَک مِنْ شَفَاعَتِی تَکونُ بِهَا نَجَاتِی مِنْ غَضَبِک وَ فَوْزَتِی بِرِضَاک. (۲۸) اللَّهُمَّ إِنْ یکنِ النَّدَمُ تَوْبَةً إِلَیک فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ، وَ إِنْ یکنِ التَّرْک لِمَعْصِیتِک إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ، وَ إِنْ یکنِ الِاسْتِغْفَارُ حِطَّةً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَک مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ. (۲۹) اللَّهُمَّ فَکمَا أَمَرْتَ بِالتَّوْبَةِ، وَ ضَمِنْتَ الْقَبُولَ، وَ حَثَثْتَ عَلَی الدُّعَاءِ، وَ وَعَدْتَ الْإِجَابَةَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی، وَ لَا تَرْجِعْنِی مَرْجِعَ الْخَیبَةِ مِنْ رَحْمَتِک، إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ عَلَی الْمُذْنِبِینَ، وَ الرَّحِیمُ لِلْخَاطِئِینَ الْمُنِیبِینَ. (۳۰) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کمَا هَدَیتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کمَا اسْتَنْقَذْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تَشْفَعُ لَنَا یوْمَ الْقِیامَةِ وَ یوْمَ الْفَاقَةِ إِلَیک، «إِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»، وَ هُوَ عَلَیک یسِیرٌ. | (۱) خدایا! ای آنکه توصیف وصفکنندگان او را نمیستاید. (۲) و ای آنکه امید امیدواران از او نمیگذرد. (۳) و ای آنکه پاداش نیکوکاران نزد او تباه نمیشود. (۴) و ای آنکه حضرت او نهایت ترس عابدان است. (۵) و ای آنکه هدف بیم پرهیزکاران است. (۶) این جایگاه کسی است که دستهای گناهان، او را دست به دست کردهاند؛ و افسار خطاها، او را به دنبال خود کشیدهاند؛ و شیطان بر او چیره شده و در رابطه با تباه کردن فرمانت نسبت به آنچه امر فرمودی کوتاهی کرده؛ و به خاطر غفلتش از عاقبت کار، آنچه را نهی کردی، مرتکب شده. (۷) مانند کسی که قدرتت را بر وجودش جاهل و فراوانی احسانت را نسبت به خودش منکر است تا هنگامیکه دیدۀ هدایت برایش باز شده و ابرهای کوردلی، از صفحۀ باطنش برطرف گشته، ستمهایی که بر خود کرده، به شمار آورده و در اموری که پروردگارش را مخالفت کرده به اندیشه نشسته؛ در نتیجه گناه بزرگش را بزرگ و عظمت مخالفتش را عظیم دیده. (۸) پس با امید به حضرتت و شرمساری از وجود مقدّست، به جانب تو روی کرده؛ و از باب اطمینان به تو، رغبت و شوقش را متوجّه پیشگاه تو ساخته و از روی یقین یا طمعش آهنگ تو کرده؛ و از باب اخلاص، با توشۀ ترسش به سوی تو روی آورده، طمعش از هر که به او طمع ورزیده میشود، تهی شده غیر تو؛ و ترسش از هر چه از آن ترسیده میشود، برطرف شده جز تو. (۹) پس با حال زاری و ذلّت پیش رویت ایستاده و از روی تواضع و فروتنی دیدهاش را به سوی زمین انداخته و سرش را در برابر عزّتت، ذلیلانه به زیرافکنده؛ و خاضعانه رازش را که تو از او به آن داناتری، برایت آشکار ساخته؛ و خاشعانه گناهانش را که حضرتت به تعدادش آگاهتر است برشمرده؛ و برای نجات از گناهان بزرگی که برای مرتکب شوندهاش در علم تو، عین هلاکت است؛ و زشتی اعمالی که در عرصۀ قضا و قدَرَت او را رسوا کرده، به فریادرسی و طلب یاری برخاسته؛ همان گناهانی که روزگار لذّتهایش پشت کرده و از بین رفته و پیامدهای زیان بخشش به جا مانده و گریبانگیر شده. (۱۰) ای خدای من! اگر این گنهکار را کیفر دهی، عدالتت را منکر نمیشود؛ و اگر از او گذشت کنی و به او رحمت آوری، گذشتت را در برابر بینهایت بودنت بزرگ نمیشمارد؛ برای اینکه تو پروردگار کریمی، پروردگاری که آمرزش گناه بزرگ، او را بزرگ ننماید. (۱۱) خدایا! اینک منم که در پیشگاهت نسبت به امرت، مطیع و سر به فرمان آمدم؛ و آن امر این است: ما را دستور دادی دعا کنیم و من وفای به وعدهای را که در مورد اجابت دعا دادهای، خواستارم؛ زیرا فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم». (۱۲) خدایا! پس بر محمّد و آلش درود فرست و با من با آمرزشت برخورد کن، چنانکه من با اعتراف به گناه با تو برخورد کردم؛ و مرا از لغزشگاههای گناهان برگیر، چنانکه خود را برای تو پست کردم؛ و به پردهپوشیات بر من پرده پوشان، چنانکه از به کیفر رساندن من درنگ کردی. (۱۳) خدایا! نیّتم را در طاعتت استوار کن و بینشم را در بندگیات محکم فرما و به اعمالی موفّقم دار که به سبب آن اعمال، چرکی خطاها را از من بشویی و هنگامیکه میخواهی جانم را بگیری، مرا بر آیین خود و آیین پیامبرت محمّد - علیهالسلام - بمیران. (۱۴) خدایا! در این موقعیتی که هستم، از گناهان بزرگ و کوچکم و پوشیده و آشکارم و از لغزشهای گذشته و جدیدم، به سویت توبه میکنم؛ توبۀ کسی که با خود از گناه سخن نمیگوید و اندیشه بازگشتن در عرصۀ خطا را به خاطرش راه نمیدهد. (۱۵) ای خدای من! در کتاب محکم و استوارت فرمودی: «بازگشت و توبه بندگانت را میپذیری و از گناهان گذشت میکنی و توبهکنندگان را دوست داری.» پس چنانکه وعده دادی، توبهام را بپذیر؛ و همان گونه که ضمانت کردی، از گناهانم گذشت کن؛ و چنانکه شرط فرمودی، محبّتت را بر من واجب گردان. (۱۶) ای پروردگارم! من هم در برابر این همه عنایات تو تعهّد و شرطم این است که به آنچه پسند تو نیست بازنیایم و ضمانتم این است که به آنچه مورد نکوهش توست بازنگردم و پیمانم این است که از تمام گناهانت دوری کنم. (۱۷) خدایا! به آنچه انجام دادهام آگاهتری؛ پس آنچه را از من آگاهی بیامرز و مرا به قدرتت به آنچه دوست داری، برگردان. (۱۸) خدایا! حق و حقوق قابل مطالبهای از مردم به عهدۀ من است که آنها را به یاد دارم و حق و حقوقی است که از یاد بردهام و همۀ آنها در برابر چشم توست که به خواب نمیرود؛ و در مقابل دانش توست که فراموش نمیکند؛ پس در برابر آن حقوق، به صاحبانش عوض ده؛ و گرانی آنها را از دوش من فرود آر و سنگینیاش را از من بردار و مرا از این که مرتکب مانند آنها شوم، حفظ کن. (۱۹) خدایا! برای من قدرت وفای به توبه نیست جز به نگهداری تو و توان خودداری از خطاها نیست مگر از ناحیۀ نیرو و توان تو؛ پس مرا به نیرویی کفایتکننده نیرومند ساز و به نگهدارندهای بازدارنده، یاریام ده. (۲۰) خدایا! هر بندهای که به پیشگاهت توبه کند ولی در علم غیبتر معلوم است که شکنندۀ توبه است و بازگشت کردهاست به گناه و خطایش؛ من به تو پناه میآورم از این که چنین باشم؛ پس این توبۀ مرا توبهای قرار ده که پس از آن نیازمند به توبهای نباشم؛ توبهای سبب محو شدن گناهان گذشته و سلامت از گناه در باقیماندۀ عمر. (۲۱) خدایا! از نادانیام به درگاهت عذر میخواهم و نسبت به زشتی عملم طلب بخشش میکنم؛ پس مرا از باب احسان در پناه رحمت خود آر و از راه تفضّل به پوشش عافیتت مرا بپوشان. (۲۲) خدایا! از هر عملی که با خواستهات مخالفت میکند، یا مرا از عرصۀ محبتت بیرون میبرد، مانند اندیشههای غیر منطقی دلم و نگاههای چشمم و گفتههای بیجای زبانم، به درگاهت توبه میکنم؛ توبهای که هر یک از اندامم به سهم خودش از کیفرت سالم بماند و از سختگیریهای دردناکت که متجاوزان از آن میترسند، در امان قرار گیرد. (۲۳) خدایا! تنهاییام را در برابرت و تپیدن دلم را از ترست و لرزۀ اندامم را از هیبتت، رحم کن. ای پروردگارم! محققاً گناهانم مرا در آستانت در مقام خواری و رسوایی برپا داشته؛ پس اگر سکوت کنم، کسی از جانب من سخن نمیگوید؛ و اگر از خود شفاعت کنم، شایستۀ شفاعت نیستم. (۲۴) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و کرم و بزرگواریات را نسبت به خطاهایم، شفیع من قرار ده؛ و با عفوت بر زشتیهای من تفضّل فرما و به پاداشی که از کیفرت سزاوار آنم پاداشم مده و دامان احسانت را بر من بگستران و مرا به پردۀ پوششت بپوشان؛ و با من رفتار کن، رفتار نیرومندی که بندۀ خواری پیش او به زاری برخاسته و او بر آن بندۀ خوار رحمت آورده؛ یا رفتار توانگری که تهیدستی نزد او رفته و او تهی دست را از مال و ثروتش بینیاز کرده. (۲۵) خدایا! از کیفرت برایم حمایتکنندهای نیست؛ پس باید عزّت و تواناییات حمایتم کند و برایم در پیشگاه تو شفیعی نیست؛ پس باید احسانت شفیع من شود و گناهانم مرا ترسانده؛ پس باید بخشش و گذشتت مرا امان دهد. (۲۶) پس آنچه به زبان آوردم، از ناحیۀ نادانی نسبت به کردار زشتم و از روی فراموشی در مورد عمل بر گذشتهام نیست؛ بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که روی آن است، صدای ندامتی که برای تو آشکار کردم و فریاد توبهای که در سایۀ آن به تو پناه بردم، بشنود. (۲۷) تا مگر برخی از آنان به خاطر رحمتت بر بدی وضعم رحم کند، یا رقّت بر من به سبب بدی حالم او را دریابد تا از سوی خود دعایی به من کند که از دعای خود من، نزد تو به اجابت نزدیکتر باشد؛ یا از طرف او شفاعتی به من برسد که از شفاعت من استوارتر جلوه کند؛ شفاعتی که نجاتم از خشمت و دستیابیام به خشنودیات به آن باشد. (۲۸) خدایا! اگر پشیمانی از گناه، در پیشگاهت توبه است، من از همه پشیمانان، پشیمانترم؛ و اگر ترک گناهانت بازگشت است، من اولین بازگشت کنندهام؛ و اگر استغفار، ریزندۀ گناهان است، من از مستغفرینم. (۲۹) خدایا! چنانکه به توبه کردن فرمان دادی و پذیرفتنش را ضمانت فرمودی و به دعا ترغیب کردی و اجابتش را وعده دادی؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و توبهام را بپذیر و مرا از درگاهت باز مگردان؛ بازگشت کسی که از رحمتت ناامید است. همانا تو پذیرنده توبه گناهکارانی و رحم کننده بر خطاکاران بازگشت کنندهای. (۳۰) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست، چنانکه ما را به وسیلۀ او راهنمایی کردی؛ و بر محمّد و آلش درود فرست، چنانکه ما را به سبب او، از جهالت و گمراهی رهانیدی؛ و بر محمّد و آلش درود فرست درودی که در روز قیامت و روز نیاز به تو، از ما شفاعت کند؛ یقینا تو بر هر کاری توانایی و خواستۀ من بر تو آسان است. |
پانویس
- ↑ ممدوحی کرمانشاهی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵.
- ↑ ممدوحی کرمانشاهی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵.
- ↑ انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۳ش، ج۷ ص۱۲۵-۱۹۶؛ ممدوحی، کتاب شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۵-۷۵.
- ↑ وفایی، تاریخ حدیث شیعه از آغاز سده چهاردهم هجری تا امروز، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۲.
- ↑ انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۳ش، ج۷، ص۱۱۵-۱۹۶.
- ↑ ممدوحی، کتاب شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۲۹-۷۵.
- ↑ فهری، شرح و تفسیر صحیفه سجادیه، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۳۵-۵۸۳.
- ↑ مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ۱۴۳۵ق، ج۴، ص۳۷۳-۴۷۹.
- ↑ مغنیه، فی ظلال الصحیفه، ۱۴۲۸ق، ص۳۸۳-۴۰۰.
- ↑ دارابی، ریاض العارفین، ۱۳۷۹ش، ص۳۹۳-۴۱۵.
- ↑ فضلالله، آفاق الروح، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۲۳-۱۶۰.
- ↑ فیض کاشانی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۷ق، ص۶۷-۶۸.
- ↑ جزایری، شرح الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۲، ص۱۶۱-۱۶۹.
- ↑
منابع
- انصاریان، حسین، دیار عاشقان: تفسیر جامع صحیفه سجادیه، تهران، پیام آزادی، ۱۳۷۲ش.
- جزایری، عزالدین، شرح الصحیفة السجادیة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۲ق.
- دارابی، محمد بن محمد، ریاض العارفین فی شرح الصحیفه السجادیه، تحقیق حسین درگاهی، تهران، نشر اسوه، ۱۳۷۹ش.
- فضلالله، سید محمدحسین، آفاق الروح، بیروت، دارالمالک، ۱۴۲۰ق.
- فهری، سیداحمد، شرح و ترجمه صحیفه سجادیه، تهران، اسوه، ۱۳۸۸ش.
- فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، تهران، مؤسسه البحوث و التحقیقات الثقافیه، ۱۴۰۷ق.
- مدنی شیرازی، سید علیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۳۵ق.
- مغنیه، محمدجواد، فی ظلال الصحیفه السجادیه، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۸ق.
- ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه، مقدمه آیتالله جوادی آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
- وفایی، مرتضی، تاریخ حدیث شیعه از آغاز سده چهاردهم هجری تا امروز، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۹۰ش.
پیوند به بیرون